گرچه در میان ورزشها، از هواداران فوتبال بهشمار نمیآیم اما مانند بسیاری از ایرانیان و شاید همه ایرانیان، برنده شدن تیم ملی فوتبال را نشانه غرور ملی و روشی بسیار زیبا و موقر برای رخنمایی در تراز جهانی میدانم. وقتی در فوتبال ژرف میشوم درمییابم حکمرانی فوتبال توانسته خود را تا حدی از آسیبها و نامدیریتیهای ملی ما جدا کند.
اعضای تیم فوتبال ما بهدلیل تواناییهای فنی و بدنیشان انتخاب میشوند، در انتخاب آنها رابطهسالاری، پارتیبازی و گزینشهای ایدئولوژیک کمتر مؤثر است. در تیم فوتبال ما دین و مذهب تعیینکننده نیست. یک مسیحی میتواند کاپیتان تیم هم باشد یا یک اهل تسنن میتواند در پیشانی تیم قرار بگیرد، دیگران پاس بدهند و او حمله کند و گل بزند. در تیم فوتبال ما اهل مرکز و مرز بودن و شهری یا روستایی بودن مهم نیست؛ هر کس که بتواند خود را در کارهای تیمی به دید مربی برساند، شانس انتخاب شدن در تیم ملی را دارد.
مربی تیم ملی ما خارجی است. کسی نگران خارجی بودن او نیست، به او سوء ظنی وجود ندارد یا با او برخورد نمیشود. اصولا اینکه ما پذیرفتهایم در این رشته نیاز به بهرهگیری از تجربههای دیگران داریم یک وجه تمایز آشکار با سایر بخشها و فعالیتهاست. در فوتبال ذینفعان به تخصص و تجربه احترام بیشتری میگذارند، دخالت در کار مربی کمتر است و هرکس نمیتواند جریان تصمیمگیریهای فنی را دستخوش نظرات خود کند. در فوتبال هرکس خوب بازی نکند، تعویض میشود؛ مربی در این زمینه درنگ نمیکند تا او به نتیجه کار لطمه وارد کند و کارنامه او و تیم را خراب کند.
اصولا خود بازیکنان که در باشگاههای گوناگون بازی میکنند، هنگامی که در ترکیب تیم ملی قرار میگیرند، دیگر رقیب هم نیستند؛ نه به هم لگد میزنند و نه سعی در تخریب هم دارند. به هم پاس میدهند، با هم پیشروی میکنند و فقط یک هدف دارند: گشودن دروازه حریف. در فوتبال، مربی، بازیکنان، کارشناسان و همه دستاندرکاران حرفهای، ارزیابی واقعی از ظرفیتها و شایستگیهای تیم دارند. نه خود را دستکم میگیرند و نه در جایگاه خود مبالغه میکنند. آنها دچار خودبزرگبینی نیستند، به دیگر تیمها توهین نمیکنند و تیمهای قوی را مورد طعنه قرار نمیدهند. زبان فوتبال زبان رقابت حرفهای است، کسی که زبان دیگری برگزیند به انزوای خود برخاسته است.
بر این باورم که فوتبال ما، باوجود تمام دورخیزهایی که سیاسیون برای دستاندازی به آن داشتهاند و در سطح ریاست این فدراسیون هم به مراد خود رسیدهاند، کماکان از بسیاری از بخشهای دیگر کشور و وجوه حکمرانی ملی ما حرفهایتر و بالندهتر است. فوتبال آینه خوبی پیش روی حکمرانی کشور است. در آن خوب بنگریم و از آن پند بگیریم. هنگامی که میبینم همه ایرانیان، از هر قوم و زبان و مذهبی، چپ و راست، داخلنشین و خارجنشین، موافق و مخالف و با هر تفکر سیاسی و اندیشه حکمرانی، از تیم ملی حمایت میکنند و از برد آن شاد میشوند، مطمئن میشوم که هنوز راه بهتری پیش پایمان است. بیایید فوتبال بازی کنیم!
پدرام سلطانی / نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران