شنبه / ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ / ۲۱:۰۶
سرویس : رستوران ها و کافه
کد خبر : ۶۶۶۵۵
گزارشگر : ۱۰۰۶
سرویس رستوران ها و کافه

ولفگانگ پوک (Wolfgang Puck) سرآشپز مشهور

ولفگانگ پوک (Wolfgang Puck) سرآشپز مشهور و رستوران دار استرالیایی- آمریکایی است که هر از گاهی فعالیتی هم به عنوان بازیگر در صنعت سینما دارد. رستوران ها، سرویس های کترینگ، کتاب های آشپزی و محصولات مجوزدار او همه و همه توسط شرکت های ولفگانگ پوک در سه بخش اداره می شوند.

ولفگانگ پوک (Wolfgang Puck)  سرآشپز مشهور و رستوران دار استرالیایی- آمریکایی است که هر از گاهی فعالیتی هم به عنوان بازیگر در صنعت سینما دارد. رستوران ها، سرویس های کترینگ، کتاب های آشپزی و محصولات مجوزدار او همه و همه توسط شرکت های ولفگانگ پوک در سه بخش اداره می شوند.

مادر او گاهی  اوقات به عنوان یک شیرینی پز مشغول به کار می شد و پوک، آشپزی را از او آموخت. پوک فعالیتش را به عنوان کارآموز در هتل دِپاریس موناکو و ماکسیم پاریس آغاز کرد و پس از آن در سن 24سالگی به آمریکا نقل مکان کرد. پس از گذران دو سال در ایندیاناپولیس، پوک به لس آنجلس رفت تا به عنوان سرآشپز و سهامدار رستوران مامیسون کارش را دنبال کند.

او در سال 1981 نخستین کتاب آشپزی اش را با نام «آشپزی مدرن فرانسوی برای آشپزخانه آمریکایی» منتشر و پس از آن در سال 1982 رستوران اسپاگو را افتتاح کرد. این رستوران از سال 2004، به عنوان یکی از 40 رستوران برتر آمریکا شناخته می شود. موفقیت هایی که پوک در زمینه فعالیتش به دست آورد، امکان تأسیس شرکت های ولفگانگ پوک را در اختیارش گذاشت.

این شرکت بیش از 20 ناهارخوری خوب، 40 رستوران عالی، سرویس کترینگ، محصولات غذایی و آشپزخانه مثل کتاب های آشپزی، غذاهای کنسروشده و محصولات قهوه را در آمریکا شامل می شود. ولفگانگ پوک در زمینه سازمان های خیریه نیز فعال بوده و مؤسسه خیریه پوک را در سال 1982 افتتاح کرد.

دوباره و دوباره سعی کنید

«من از یک رستوران شکست خورده بیشتر از همه رستوران های موفق یاد گرفتم.» برخلاف ظواهر، مسیر رسیدن به موفقیت برای پوک آنچنان که به نظر می رسید، هموار نبود. او بارها و بارها در مسیرش لغزید و اغلب از این سختی ها می آموخت، اما هرگز از بلند شدن دوباره و بازگشت به سرکار دست برنداشت.

در همین فرآیند ریکاوری بود که او اغلب درس های مهم کسب وکار را آموخت؛ درس هایی که بعدها در ادامه کار، کمک فراوانی به او کرد. پیش از اینکه پوک امپراتوری مربوط به آشپزی اش را گسترش دهد، سرمایه گذاری های ناموفقی در لس آنجلس و مالیبو داشت و پس از آن نیز کارهایی را انجام داد که با موفقیت همراه نبود.

او در سال 1990، یورکا را گشود که مجبور شد پس از  از دست دادن 5 میلیون دلار فقط در یک سال کسب وکارش را تعطیل کند. این شکست برای او بسیار سخت بود زیرا تمام تلاش و وقتش را وقف این رستوران کرده بود. پوک پس از تعطیل شدن یورکا، رستوران مدیترانه ای گرنتیا را با هزینه 3میلیون دلار گشود. این رستوران نیز سال ها با شکست دست وپنجه نرم می کرد تا اینکه درنهایت گرنتیا نیز تعطیل شد.

کمپانی غذای پوک نیز تا سال 1997 در زمینه فروش با مشکلات فراوانی مواجه بود، به طوری که مدیراجرایی آن، محصولات را با قیمت رقابتی تر و کمتر به فروش می رساند. با وجود تمام این اتفاقات، او از هر شکستش درسی آموخت؛ هر زمان که کسب وکارهایش با شکست مواجه می شد و پوک اشتباهی می کرد، میزان اشتباهاتش در آینده کاهش پیدا می کرد. او از هر فرصتی برای یادگیری استفاده می کرد، چیزی که او را از اشتباهات مشابه در آینده بازمی داشت. او از شکست های گذشته اش آموخت و هرگز تسلیم نشد و تا آنجا که می توانست از نظر حرفه ای به موفقیت دست یافت.

بهترین ها را استخدام کنید

«آنچه ما داریم و خیلی از هم صنفی هایمان ندارند، سرآشپزهای بااستعداد است. البته نمی گویم که دیگران افراد بااستعداد ندارند، بلکه هیچ کس به اندازه ما افراد بااستعداد ندارد.» با وجود نامی که پشت این برند قرار داشت، همچنین روحیه و استعدادی که در پوک وجود داشت، راه رسیدن به موفقیت، راهی نبود که او به تنهایی رفته باشد: «واقعا هیچ ایده ای نداشتم که قرار است چه اتفاقی بیفتد.

من درباره گوشت گریل شده، پیتزا و چند چیز دیگر اطلاعات داشتم اما درباره بقیه اتفاقات نظری نداشتم.» پوک سعی کرد با استخدام بهترین ها، بخش عمده ای از کسب وکارش را با همکاری بهترین ها به خصوص همسرش باربارا لازاروف به موفقیت برساند. با اینکه او هنوز هم به کمک های مشارکتی در رستوران هایش ادامه می دهد، اما مدیریت کرده تا تعادل بین مشارکت مستقیم و امکان مستقل بودن را فراهم کند: «ما هیچ وقت بین خودمان و رستوران ها لایه ای نداشتیم.

اگر لازم بود که تغییر در رنگ و صندلی ها به وجود بیاید، به سراغ باربارا می رفتند. اگر اشکالی در منوی غذا وجود داشت من با آنها صحبت می کردم و خیلی  وقت ها هم مشارکت مستقیم داشتیم.» هرچقدر شرکت او رشد می کرد و به موفقیت می رسید، پوک شرکای تجاری و مدیرانش را تا جایی که لازم بود جابه جا می کرد و کسانی را برمی گزید که بسیار با استعدادتر بودند و تجربه  موردنظرش را داشتند./فرصت امروز
(شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵) ۲۱:۰۶

پست الکترونیک را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید


خبر 1

خبر برگزیده

بازار ارز

سرویس نمایشگاه و همایش‌ها