چهارشنبه / ۷ آبان ۱۳۹۳ / ۱۳:۳۵
سرویس : سرویس عمومی
کد خبر : ۵۲۶۰۴
گزارشگر : ۱۰۰۸
سرویس سرویس عمومی

کمپین جدید تبلیغاتی میعاد

گروه مواد غذایی میعاد پس از رونمایی از طراحی جدید محصولات و همچنین لوگوی جدید خود اینک کمپین تبلیغاتی با شعار "میعاد حکایت عطر و طعم "را در دستور کار قرار داده است . ا

تجربه شخصی نشان داده است که در بسیاری مواقع، پیکان نقد کمپین‌های تبلیغاتی، عنصر خلاقیت را نشانه می رود، حتی بی اساس نیست اگر بگویم که بسیاری معتقدند آگهی های غیر ایرانی به ویژه نمونه های آمریکایی و اروپایی خلاق تر بوده و برای متمایز کردن آگهی های خود گاه مسیر و مفهوم آنها را به کار می برند (منظور کپی نیست) اما به راستی منشا خلاقیت کجاست؟ خلاقیت در حوزه ای به نام تبلیغات چگونه معنا می یابد؟ برای متمایز عمل کردن باید از وضع موجود آگاه بود، از روحیه، تفکرات و واکنش‌های مخاطب مورد نظر... ذخیره فرهنگی و ادبی موجود در ایران بستری مناسب و بالقوه است که به نظر می رسد دست اندرکاران تبلیغات کمتر به سراغش می روند، این درحالی است که به کار بردن این پشتوانه در قالب نوین خود می تواند خلاقیتی باشد که مخاطب را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
درست مانند کمپین چای میعاد که به سراغ فضای داستان های کهن شرقی رفته و با شناخت از محصول و جایگاه و رویکرد مخاطب ایرانی، از این پشتوانه در قالب استراتژی های مدرن تبلیغاتی بهره برده است. همین رویکرد متفاوت سبب شد تا به تفصیل، شکل گیری این کمپین را مورد بررسی قرار دهیم.

کاظمی، مدیر واحد استراتژی برند صحبت درباره استراتژی برند میعاد را اینگونه آغاز کرد:
در پاییز سال 92 گفتکو با گروه مواد غذایی ابتکار که جزو شرکت‌های قدیمی در حوزه مواد غذایی هستند را با تمرکز بر روی برند میعاد شروع کردیم. این شرکت کار خود را با واردات شروع کرده و بیشتر از سی سال است که با برندهای گوناگونی در بازار حضور دارند. مساله این بود که این برند، میعاد، با توجه به اینکه قدیمی ترین برند گروه غذایی ابتکار است، آن جایگاهی را که باید، پیدا نکرده است.
جلسه‌های متعددی را داشتیم تا ببینیم که مشکل چه بوده است؟ تشخیص ما این بود که یک مشکل در حوزه برندسازی‌اش وجود دارد بیشتر به عنوان یک محصول با آن برخورد شده ولی سعی نشده محصولات مختلفی را که این گروه پوشش می دهد به هم وصل کنند و آن نخ تسبیح در واقع همان برند است که بر روی آن کار نشده است، به تناسب زمان هر محصولی که بازارش خوب بوده وارد سبدکالا شده (به غیر از برنج و چای که به عنوان محصولات استراتژیک همواره حضور داشتند.) و خارج شدند در واقع چون برند حمایت نمی کرده، محصولی که بازارش از گرمی افتاده، کنار گذاشته می شده.
شاید بتوان گفت، فقدان تمرکز بر روی برند میعاد بطور استراتژیک، مخاطب به مرور موضع خود را نسبت به آن مشخص کرده است، چراکه اگر شما بر روی برندتان کار نکنید، بازار بر روی برندتان کار می کند و اگر حرفی نزنید، بازار حرف هایی را می زند و جایگاه سازی نیز اتفاق می افتد.
مثلاً یک محصول چایی مخاطب خودش را در یک شهر پیدا کرده و یک محصول برنج نیز به همین ترتیب ولی این‌ها به هم وصل نشدند. یعنی برنج به چای کمک نکرده، مثلا این برنج را امتحان کردم محصول خوبی بوده پس چای آن را نیز امتحان کنم. فقدان حضور یک کاراکتر برند باعث شده این محصولات، مثل جزایر جدا از هم عمل کنند.

کار را چگونه آغاز کردید؟
کار را با تحقیقات آغاز کردیم، اینکه ببییم در بازار این کالا، چه خبر است؟ دیگران چه کردند؟ چه حرف هایی گفته شده و چه چیز کمتر گفته شده یا نشده؟ و بخش دیگر این بود که در فکر سفارش دهنده چه می گذرد و چه ایده آلهایی دارد؟

پس در واقع چای میعاد در بازار حضور داشته؟
بله با بسته بندی هایی که چندان متمایز نبودند و حتی گاهی نام میعاد به خوبی دیده نمی شد.

جایگاه برند چگونه بود؟
تعریفی برای پوزیشن برند نشده بود، این برند می خواهد مخاطبان خود را کجا پیدا کند؟ چه کسانی این محصول را می خواهند بخرند؟ اگر می خواهند پیامی بدهند این پیام را چه کسانی باید بشنوند و چه لحنی باید داشته باشد؟ برای هیچ یک از اینها تعریف جامعی نبوده است که در واقع به حوزه ای مربوط می شود که ما به آن استراتژی برند و دیزاین برند می گوییم.

با توجه به این شرایط شما برای این برند چه کردید؟
ابتدا بازار را بررسی کردیم و سپس مصاحبه هایی را با دست اندرکاران این برند از سطح فروش تا مدیریت اجرایی و تا سطح هیات مدیره برگزار کردیم، چون اگر می خواستیم بر اساس استراتژی حرکت نکنیم و حرفی بزنیم که وصله آن سازمان نباشد، کاری فرمالیته می شد که در نهایت خروجی موفقی نداشت.
در نهایت این شرکت همیشه روی نکته کیفیت تاکید داشته و علی رغم اینکه شاید آن را بیان نمی کرده، همیشه تاکید داشته اند که جنس با کیفیت تحویل می دهند و هم شبکه بازار و هم خودشان کاملا اعتقاد دارند که جنس با کیفیت است. ما خودمان نیز محصول را امتحان کردیم و به واقع با کیفیت است. اما این پیام را خیلی متمرکز و پیگیر، بیان نمی کرده است.

این تحقیقات به چه صورت انجام شد؟
گنجور: ما تحقیقات را تحقیقات داخلی سازمان دیدیم و تحقیقاتی که خودمان از بازار انجام دادیم، سوالی که برای ما وجود داشت این بود که این گستره محصولات که هرکدام به نوبه ی خود خاص هستند زیاد است و برخی از آنها در بعضی شهر ها به میزان زیادی فروش می روند.
مصاحبه هایی که انجام دادیم نتایج جالبی برای ما داشت در مصاحبه با گروه تولید، فروش و مدیران داخلی و سه مصاحبه با اعضای هیات مدیره، متوجه شدیم که کل مجموعه به برند میعاد علاقه ی خاصی دارند. این علاقه نه تنها به خاطر محصولات با کیفیتی بود که توسط این برند ارائه می شد بلکه به خاطر کیفیتی بود که از زحمات کل مجموعه ی میعاد نشات می گرفت. بنابراین ارتقا جایگاه این برند از اولویت های مجموعه بود.در واقع دلیل ارتقا جایگاه برند میعاد، هیچگاه مشکلات کیفی محصولات نبوده است بلکه عدم مخابره ی این کیفیت و نقاط تمایز به مصرف کننده بوده است. 

این تحقیقات چه نتایجی را برای شما در برداشت؟
گنجور: در مقایسه ی روال بازار، متوجه شدیم که محصولات FMCG در سال های اخیر از اهرم های فروش و پروموشن ها برای فروش محصولات خود استفاده برده اند و در این بین برندهای با کیفیت و با پتانسیل خوب که حرفی هم برای گفتن دارند، ساکت مانده اند. در واقع در میان سر و صدای برندهای پرصدا، میعاد خیلی کم صدا بود. 
به همین منظور برای حضور مجدد در بازار، پس از انجام تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که بر روی کیفیت -به عنوان مهترین ویژگی این برند- و خصوصیتی که در طول سالها در این برند مستمر و مشخص بوده، تمرکز کنیم.

در بازار چای، محصولات با نام تاحدودی جایگاه خود را معرفی می کنند، این موضوع در مورد میعاد چگونه است؟
کاظمی: ما اسم برند را عوض نکردیم. بسیاری از چای ها، نام سنتی و ایرانی دارند اما خود چای ایرانی نیست و این شیوه مرسوم در بازار چای است، مثل احمد، محمود و... میعاد نیز تا حدودی از همین الگو پیروی می کند.

ویژگی های متمایز چای میعاد چیست؟
کاظمی: به طور کلی در مورد محصول چای، بیان یک نقطه تمایز خیلی پررنگ، سخت است. و نکات محدودی مثل طرح بسته، نوع بسته بندی، عطر خاص و قیمت مواردی است که می توان به آنها پرداخت. در نهایت ثبات کیفیت که در طول سالیان همواره در سطحی بالاتر از میانگین بوده است، تکیه گاه اصلی برند میعاد بوده است.
گنجور: میعاد قصد داشت که رویکرد خود را از یک سازمان فروش محور به سمت یک سازمان مشتری محور تغییر دهد. در واقع هزینه و زمان نه تنها بر روی تولید محصول، بلکه بر روی شکل دهی خصوصیات قابل لمس برند و براساس خواسته ی مصرف کننده برای ایجاد ارتباط با آن ها گذاشته شود.

به نوعی به دنبال گسترش بازار نیز بودند؟
گنجور: بله. اما نه به شکل معمول بازار این گونه محصولات. در واقع تیم میعاد می خواستند با رویکرد مشتری مداری و محوریت مصرف کننده بازارشان را گسترده کنند. 

حکایت عطر و طعم

حکایت عطر و طعم


با روشن شدن دستور کار و استراتژی، سفارش، وارد پروسه خلاقیت می شود.
میترا شاهسوند، مدیر دیزاین برند صحبت های خود را اینگونه آغاز کرد: 
سند استراتژیکی که برای این برند گرفتیم روی چند نکته تاکید داشت: این برند، برندی اصیل، صادق و قابل اعتماد است که در طول سال های فعالیتش کیفیتی ثابت و قابل قبول به مخاطبینش ارایه نموده است. در نتیجه ما تصمیم گرفتیم که برروی مفاهیم اصالت و ثبات کیفیت تمرکز کنیم.

مهترین چالش شما برای طراحی چه بود؟
با وجود سال ها فعالیت تحت نام "میعاد" متاسفانه محصولات میعاد تحت نام خاص محصول شناخته می شدند و مشتریان از آن ها با نام میعاد یاد نمیکردند و یکی از مهمترین خواسته های مطرح شده توسط مشتری این بود که همه ی محصولات اعم از چای، برنج یا ماهی تون تحت نام میعاد شناخته شوند. برای این چالش دو راه حل ارایه شد، یکی این که روی کلیه ی محصولات نام برند و محصول در کنار یکدیگر دیده شود: تون میعاد، چای میعاد و برنج میعاد که هر دو کلمه با یک نوع خط و با یک اندازه بر روی محصولات نقش می بندند تا به طور همزمان بر روی هر دو موضوع تاکید شود. 
راه حل دوم ریشه در ذات برند و هویت وجودی آن داشت: برند میعاد مثل فرد آشنایی است که سی سال است در محله ی شما رفت و آمد می کند. در طول این سال ها شاید با او سلام و علیک داشته باشید ولی درست نمیشناسیدش. اگر بخواهید او را بهتر بشناسید واقعا چه حرفی می تواند برای شما داشته باشد؟ اگر بخواهد در چند کلمه خود را معرفی کند چه می گوید؟ تصمیم گرفتیم این معرفی را با نامش آغاز کند: میعاد... میعادگاه جایی است که دو نفر با هم روبرو می شوند، قرار میگذارند. جایی که دو نفر مینشینند و با هم چای می نوشند. می توانند دو عاشق باشند، دو دوست یا از اهالی یک خانواده. کلمه ی میعاد می تواند به دیدار مشتری و محصول اشاره داشته باشد، لحظه ی میعاد برند و مخاطب.

این رابطه میان مخاطب و برند چگونه است؟
رابطه ی میان مخاطب و برند در بهترین حالتش یک رابطه ی عاشقانه است. شما به عنوان مخاطب، عاشق برند مورد علاقه تان هستید و حمایتش می کنید. ما سعی کردیم به این نوع رابطه فکر کنیم و اندیشه ی ما این بود که لازم است یک رابطه ی حساسی بین مخاطب و برند شکل بگیرد. وقتی چای می نوشید یا وقتی مواد غذایی می خورید، غالبا در جمع یا گروهی هستید، مخصوصا نوشیدن چای که همراه گپ و گفت و گو و تعریف کردن داستان است، میعاد می گوید تا شما چایتان را مینوشید، من برایتان یک داستان تعریف می کنم... داستان های عاشقانه ای که سال‌هاست از یاد برده اید، مثل همای و همایون یا شاه جهان و ممتاز محل. این داستان های عاشقانه، همه لحظه ی میعادی در خود داشته اند، لحظه ی روبرویی و ملاقات عاشق و معشوق. پس میعاد، برندی قصه گوست که با یادآوری داستان های کهن عاشقانه سعی در زنده کردن این داستان ها و برقراری رابطه ای نزدیک تر با مخاطبش دارد.

این داستان ها چگونه نمایش داده می شوند؟
ما بر روی هر بسته ی چای، یک نقاشی و یک پاراگراف از عصاره ی داستان را می آوریم و هدفمان به یادآوری این داستان ها و ترغیب مخاطب به جستجوی بیشتر و مطالعه ی اصل داستان است، این اتفاقی بود که در طول پروژه برای خود ما نیز افتاد، به نحوی که همه ی عوامل به نحوی علاقمند شده بودند که این داستان ها را مطالعه کنند و اطلاعات بیشتری در مورد آن ها به دست آورند. 

این ایده چگونه اهداف بازاریابی را دنبال می کرد؟
با استفاده از این ایده درواقع کلیه ی اهداف بازاریابی ما محقق شد: با اشاره به رابطه ی عاشقانه و احساسی برند با مخاطب و استفاده از داستان های عاشقانه به ایجاد رابطه ی احساسی با مخاطب نزدیک می شویم، در عین حال به فرهنگ و سنت نوشیدن چای در کنار یکدیگر اشاره کرده ایم و همچنین با بازگویی داستان های قدیمی و اصیل، مفهوم اصالت را بیان می کنیم. داستان های قدیمی و اصیلی که مانند میعاد سال ها وجود داشته اند ولی شاید بتوان گفت به نحوی از یاد رفته اند و می توانند دوباره بیان شوند؛ در عین حال، سخن گفتن از عشق، همیشه برای مخاطبین جذابیت داشته است. این داستان های عاشقانه در طول سال ها سینه به سینه نقل شده اند ولی تغییری نکرده اند، این همان مفهوم ثبات کیفیت است که در مورد برند میعاد از نکات کلیدی بود و در سند استراتژیک بر روی آن تاکید شده است.

حکایت عطر و طعم

حکایت عطر و طعم


چرا این رنگ ها برای بسته بندی های چای استفاده شده است؟
ما برای طراحی از رنگ های شرقی و هندی استفاده کردیم که عموما رنگ های شادی هستند. حتما درباره ی جشن رنگ هندوستان شنیده اید، که در انتهای زمستان برپا می شود. مردم پودرهای رنگی به هم پرتاب میکنند، و شروعی دوباره و آغاز بهار را جشن میگیرند. بیشتر رنگ هایی که انتخاب کردیم چنین حال و هوایی دارند. در عین حال هریک از این رنگ ها، طعم و عطر خاصی را در خود پنهان دارد، برای چای های کلاسیک از رنگ های سنگین تر و برای چای های عطری از رنگ های شادتر بهره گرفتیم. 

در مورد شعار کمپین توضیح دهید.
شعاری که انتخاب کردیم "میعاد، حکایت عطر و طعم" است. نظرمان این بود که در صورتی که میعاد داستانی برای مخاطبینش داشته باشد، آن داستان، داستان عطر و طعم است. برای همه ی ما با استشمام عطر نوعی از چای یا چشیدن طعم یک غذای خاص، داستان هایی زنده می شوند، خاطرات مربوط با آن عطر و طعم به ذهن می آیند و هرکدام از ما داستان های خودمان را به خاطر می آوریم. پس عطر و طعم سرشار از حکایات ناگفته هستند. ما در واقع می خواهیم به قلب مخاطب راه پیدا کنیم و از زبان خودش برای او قصه بگوییم.

حکایت عطر و طعم

حکایت عطر و طعم


نقاشی داستان ها چگونه اجرا شد؟
با کمک آقای "تنها" که طراح توانای این پروژه هستند، ابتدا آرشیوی از عکس های قدیمی و مختلف با سبک شرقی فراهم کردیم و بعد مثل یک پازل تکه تکه آن ها را در کنار هم چسباندیم تا به کمپوزیسیون مورد نظرمان برسیم. سپس از خانم "فخرایی منش" خواستیم این فضا ها را برای ما با استفاده از رنگ و روغن نقاشی کنند.

ارتباط هر قصه با چای و هویت رنگی چگونه است؟
اگر منظورتان ارتباط هر قصه با نوع چای داخل بسته بندی است، مثل اینکه آیا چای شکسته ی معطر ارتباطی با داستان لیلی و مجنون دارد، خیر. ما سعی کردیم یک نگاه کلی به مجموعه ی محصولات و برند به عنوان یک برند قصه گو داشته باشیم. البته تا جایی که مقدور بود از داستان های مرتبط استفاده کردیم، به عنوان مثال، از تصویر شاه جهان و ممتاز محل در کنار تاج محل برای چای کلکته آسام و تصویر همای و همایون برای چای سبز استفاده کرده ایم. در مورد داستان ها نیز همینطور بود، در صورتی که امکان ارتباط دادن نوع چای با داستان یا رنگ خاصی مقدور بود از این امکان بهره برده ایم. به عنوان مثال متنی که برروی بسته بندی چای کلکته به کار رفته است را برای شما میخوانم:
ارجمند بانو به غمزه پرسید: "شاه جهان، چه میبینی در نگاهم؟" شاه جهان پاسخ داد: "تلالو رخشان عشق... بانوی من، ممتاز محل، بارگاهی خواهم ساخت از عاج فیل و پر طاووس که نامت تا ابد بدرخشد بر پیشانی هندوستان. تاج محل، معبد عاشقان جهان، نشان عشق من، برای تو."

آیا میتوانیم قصه های دیگر را نیز بشنویم؟

داستان هایی که تا به حال از آن ها استفاده کرده ایم، داستان های خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، ممتازمحل و شاه جهان، وامق و عذرا و آمیتیس و بخت النصر هستند. 

برای خسرو و شیرین صحنه ای را در نظر گرفتیم که خسرو به شیرین اطلاع می دهد پسرش هوای سلطنت او را در سر دارد:

شیرین، پیراهن زردفام مُشک‌بوی را برتن کرد، و روی گلگون نمود به شنیدن صدای خسرو: “پسرم هوای پادشاهی دارد” ... شیرین گفت: “اندوهگین مباش، عشق بر ما پادشاهی می‌کند. در پای عشقمان جهان به ارزنی نیارزد. دمی بنشین و خستگی از تن بزدای”

منم آن سـایه کز بالا و از زیر زپایت سر نگَردانم به شمشیر
نگـردم از تو تا بی‌سر نگـردم ز تـو تا درنگـردم برنگـردم

در داستان لیلی و مجنون صحنه ای را تصویر کرده ایم که به صورت همزمان نشان دهنده ی چندین روایت از داستان های بین این دو عاشق است. مجنون از عشق لیلی سر به بیابان می گذارد و به روایت خمسه ی نظامی، حیوانات وحشی بیابانی با او دوست و همدم می شوند. 
هر وحش که بود در بیابان در خدمت او شده شتابان
از شیر و گوزن و گرگ و روباه لشگرگاهی کشیده بر راه
ایشان همه گشته بنده فرمان او بر همه شاه چون سلیمان
در عین حال در کنار مجنون تعدادی گردو میبینیم که بر طبق روایتی، یک بار که لیلی به ملاقات مجنون آمد، او را در خواب یافت و مشتی گردو داخل جیب او گذاشت به این معنا که تو را چه به عاشقی، برو گردوبازی کن. برای روایت داستان اما از صحنه ی کلیدی تری استفاده کردیم:

مَجنون، دل‌باخته‌ی لیلی بود. روزی گفت: “فردا پدرم با بزرگان طایفه برای خواستگاری تو می‌آیند” ... لیلی گفت: “پدرم به این وَصلت راضی نیست”. مجنون دانست پدر لیلی را عقل دشمن است و خود را دل دشمن. فریادزنان و دیوانه صفت به هر کوی و برزن می‌خُروشید که دل رفت ...

گوینـد ز عشـق کـن جُـدایـی ایـن نیسـت طـریق آشـنـایـی
پروَرده‌ی عشـق شـد سـرشتم جـز عشـق مبـاد سـرنـوشتـم

طبیعتا استفاده از داستان کامل روی بسته بندی ها نه برای ما میسر بود و نه در حوصله ی مخاطب می گنجید. قصد ما بر این بود که خواننده را کنجکاو کنیم تا خود به جستجوی بقیه ی داستان برود. البته انتخاب صحنه ی مناسب و کلیدی از هر داستان که در یک پاراگراف بگنجد کار آسانی نبود. 

برای داستان وامق و عذرا لحظه ی میعاد آن دو را به تصویر کشیدیم و روایت کردیم:

عَذرا دلارام و خورشید‌وَش پای از آستانه‌ی معبد بیرون نهاد. نگاهش با نگاه وامِق درآمیخت. بر‌جای ماند و چندی به او نگریست. وامِق که به همه‌ی نیکویی‌ها آراسته بود یک‌دل نه صد دل دلباخته‌ی او شد.

دل هر دو بُرنا برآمد به جوش تو گفتی جدا ماند جانشان ز هوش
ز دیدار خیـزد همه رستخیــز بــرآید به مغــز آتشِ مهـر تیــز

داستان عشق آمیتیس و بخت النصر و باغ های هفت طبقه ی بابل نیز از کسی پوشیده نیست. باغ های هفت طبقه ی بابل برای خوشحال کردن آمیتیس، همسر ایرانی بخت النصر که از دوری سرزمین خوش آب و هوای خود بیمار شده بود ساخته شد:

بر هفت پله ی بابل، می پر اکنم طعم سبزینه ی دیار تو را. من، بخت النصر. بوی دیار تو را می دهد، شمیم خوش عشق... آمیتیس، مهمان من.


داستان همای و همایون نیز نقاشی شده که هنوز متن و بسته بندی آن آماده نیست. ما همچنان در حال طراحی بسته بندی های جدید هستیم و امیدواریم تا پایان امسال کلیه ی بسته بندی ها را آماده کنیم.

کلیه ی این داستان ها همزمان، با استفاده از انشای انگلیسی قدیم - شبیه به متون شکسپیری- ترجمه شد، توسط مخاطب انگلیسی زبان خوانده شد و پس از اطمینان از درست بودن، در قسمت انگلیسی بسته بندی ها مورد استفاده قرار گرفت.

حکایت عطر و طعم

حکایت عطر و طعم

حکایت عطر و طعم
(چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳) ۱۳:۳۵

پست الکترونیک را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید


خبر 1

خبر برگزیده

بازار ارز

سرویس نمایشگاه و همایش‌ها